سمیر عبدالمحمد الخلیفاوی، نام واقعی عراقی است دارای صورت استخوانی پوشیده شده از ریش سفید. اما هیچکس او را به این نام نمی شناسد. حتی او را با بهترین و شناخته شده ترین نام مستعار یعنی حاجی بکر، کمتر شناخته شده است. اما این موضوع دقیقا بخشی از طرح بود. سرهنگ سابق سرویس اطلاعات صدام حسین در نیروهای دفاعی هوایی به طور مخفیانه معماری داعش را ترسیم کرد.


به گزارش اشپیگل؛ اعضای سابق حزب بعث، بارها از او به عنوان یکی از چهره های پیشرو نام برده اند اما هرگز مشخص نبود نقش او دقیقا چیست. اما وقتی معمار داعش مرد، او چیزی را باقی گذاشت که به نظر می رسد درنظر داشت تا محرمانه باقی بماند: پوشه ای پر از دست نوشته های نموادر سازمانی، فهرست ها و برنامه هایی است که نشان می دهد چگونه یک کشور می تواند به تدریج تسلیم شود.

نشریه اشپیگل، به ۳۱صفحه منحصر به فرد دست یافته است که بعضی از عملکرد های آن تا به حال اجرا شده است. برای اولین بار در این اسناد به دست آمده نشان داده شده است که چگونه رهبری داعش سازماندهی شده است و نقش رهبران سابق بعث در داعش چیست. طبق اسناد دستورات حاجی بکر، تاکنون با دقت انجام شده است.

داستان این اسناد از زمانی آغاز می شود که زمزمه های وجود گروهی به نام داعش به گوش می رسید؛ زمانی که حاجی بکر در سال ۲۰۱۲، به عنوان بخشی کوچک از یک حزب پیشرفته به سوریه سفر کرد. به نظر می رسید او دارای برنامه ای پوچ است: داعش باید بخشی از سوریه را به عنوان قلمروی خود تصرف کند. پس از آن، سوریه را به عنوان قلمروی پیشرو استفاده کند تا به عراق حمله کند.



بکر در خانه ای در شمال حلب ساکن می شود. این شهر انتخاب خوبی بود. در دهه ۱۹۸۰، بسیاری از ساکنان آن، برای کار در کشورهای حوزه خلیج فارس، این شهر را ترک کرده بودند. وقتی بازگشتند، اعتقادات رادیکال و افراطی را به این شهر به ارمغان آوردند. در سال ۲۰۱۳، تل دفعت، به پایگاه مستحکم داعش در حلب تبدیل شد؛ جایی که صدها مبارز مستقر هستند.

آنجا بود که «ارباب سایه ها»، ساختار دولت اسلامی یا داعش را منتشر کرد. تمام راه ها به مراحل محلی ختم می شد، فهرست های مربوط به نفوذ تدریجی به روستاها و تعیین اینکه چه کسی بر چه کسی نظارت کند؟ با استفاده از یک قلم خودکار او زنجیره فرمان در دستگاه های امنیتی را ترسیم میکند. گرچه احتمالا تصادفی بود اما نوشت افزار متعلق به وزارت دفاع سوریه بود.

آنچه که حاجی بکر صفحه به صفحه درتعیین مسئولیت های فردی می نوشت، چیزی کمتر از یک طرح و نقشه برای تصاحب نبود. این یک منیفیست دینی نبود بلکه یک طرح فنی دقیق برای «دولت اطلاعاتی اسلامی» بود. خلافت توسط یک سازمانی اجرا شد که بسیار به یک سازمان اطلاعات داخلی بدنام در شرق آلمان شبیه بود.



حاجی بکر در استخدام جاسوس ها گفته بود که آنها یا باید همجنسگرا باشند و یا یک جنایتکار و یا در موضوعی مخفی دست داشته باشند تا به عنوان باج خواهی از آن بتوان استفاده کرد. او گفته بود: «ما باهوش ترین ها را طبق دستور شیخ شریعت انتخاب می کنیم. آنها را آموزش داده و سپس آنها را اعزام می کنیم. برادران انتخاب شده در هر شهر باید با دختران خانواده های بانفوذ ازدواج کنند.

جاسوسان باید در مورد شهرها اطلاعات لازم را به دست آورند. از قبیل اینکه در شهرهای هدف چند خانواده زندگی می کند، کدام خانواده ها مذهبی هستند، مدارس علوم فقهی به چه کسانی تعلق دارند،چند مسجد در آن شهر وجود دارد. امام کیست و چند همسر و فرزند دارد و چندساله هستند؟ و جزئیات دیگر.

جاسوسان از عوامل رژیم سابق و همچنین مخالفان رژیم بودند.برخی نیز مردان جوان و نوجوانی بودند که احتیاج به پول داشتند و یا در جستجوی کاری هیجان انگیز بودند.بسیاری از مردان فهرست حاجی بکر از اهالی تل رفعت بودند که تازه وارد بیس سالگی شده بودند اما برخی دیگر جوانتر و ۱۶ یا ۱۷ساله بودند.

برنامه حاجی بکر شامل مناطق مختلفی می شد مانند بیمارستان ها، مهد کودک و حمل و نقل و غیره. اما مواردی در آن دائما تکرار می شد که موضوع هسته ای را در نمودار سازمانی و فهرست مسئولیت ها و الزمات تشکیل می داد: نظارت، جاسوسی، قتل و آدم ربایی.

برای هر شورای ولایتی بکر یک امیر و یا فرمانده تعیین کرده بود که مسئولیت قتل ها، آدم راببی، تک تیراندازها، ارتباطات و رمزگذاری را بر عهده داشت. او همچنین در مواردی که امیرهای دیگر کار خود را به خوبی انجام نمی دادند، وظیفه نظارت بر آنها را بر عهده داشت. ساختار این عمارت خدایی، باید ساعت شیطانی باشد که از یک ساختار سلولی و تکاوری برای گسترش ترس ساخته می شد.

از همان ابتدا، طرح بر اساس یک سازمان اطلاعاتی موازی عمل می کرد.



به نظر می رسید داعش برای تخم ریزی خود از مدل جورج اورول بهره گرفته است. اما بسیار ساده تر از آن. بکر از آنچه در گذشته اتفاق افتاده بود، درس گرفته است: دستگاه امنیتی در همه جا حاضر صدام حسین در آن هیچ کس نبود حتی ژنرال های سرویس های اطلاعاتی که می توانستند مطمئن باشند از آنها جاسوسی نمی شود.

در سال ۲۰۱۰، بکر و گروه کوچکی از مسئولان اطلاعاتی سابق رژیم صدام حسین ابوبکر البغدادی را به عنوان امیر و سپس خلیفه تعیین کردند. دلیل آنها این بود که بغدادی روحانی تحصیل کرده ایست که می تواند به گروه چهره ای مذهبی ببخشد.

به ادعان اشپیگل، در جریان تجاوز آمریکا به عراق، هزاران نفر از افسران سنی آموزش داده شدند و به بدین ترتیب بود که آمریکا تلخ ترین و باهوش ترین دشمنان خود را خلق کرد.بکر در آن زمان با ابومصعب الزرقاوی در شرق عراق دیدار کرد.

بکر به تدریج یکی از رهبران نظامی در عراق شد. در سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸، در زندان بوکا و ابوغریب زندانی بود. برای او و تعدادی از افسران عالیرتبه این یک فرصت بود تا قدرت را در دایره کوچکتری متشکل از جهادگرایان به دست گیرند.

در سال ۲۰۱۰، تلاش برای سرنگون کردن نیروهای نظامی دولتی عراق به نظر می رسید شکست خورده است. اما یک سازمان قدرتنمد زمینی از طریق عملیات تروریستی حفظات از راکت ها شکل گرفت. با شکل گرفتن قیام علیه بشار اسد، رهبران سازمان فرصت را مناسب دیدند. در حالت آسیب پذیر ایجاد شده، سازمان از افسران سابق استفاده کرد.

پس از آن داعش دفاتری را تحت امور خیریه در رقه افتتاح کرد و دستور داده شد تا هیچ کس در مورد دولت اسلامی صحبتی نکند. داعش به تدریج دفاتر خود را در شهرهایی مانند ادلب، الدانا و عزاز و ... گسترش داد. اکنون وقت آن رسیده بود تا دانش آموزان را به عنوان جاسوس به کار گیرد. به تدریج پرچم هایی سیاه و سفید بر فراز ساختمان ها افراشته شد، خیابان ها مسدود شد.

بکر به شدت مبارزان عراقی را از رفتن به جنگ سوریه منع کرده بود. آنها تصمیم گرفتند تعداد زیادی از مردم سوریه را به استخدام خود درآورند. آنها تصمیم گرفتند تا رادیکال های خارجی را به منطقه بیاورند مانند ازبک ها، چین و دانشجویان سعودی. این امر می تواند در سوریه و از فرماندهی در عراق اتفاق بیفتد.افکارنیوز

اشپیگل سپس چگونگی سقوط رقه را افشا می کند.